اقسام تحریف چیست و کدام یک از آنها درباره قرآن محل نزاع میباشد؟
حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی به پرسشی درباره اقسام تحریفقرآن پاسخ دادند.
جواب:
تحریف دو قسم اساسی دارد: معنوی و لفظی.
در تحریف معنوی، تحریف كننده بدون كمترین دخل و تصرف در ساختار الفاظ وعبارتهای قرآن، آنها را براساس پیشفرضهای باطل خود و به منظور تقویت آنها تفسیرمینماید و در حقیقت، نگرش خود را بر قرآن تحمیل كند؛ نه نگارش خویش را و معناییمخالف مراد جدّی خداوند به دست میدهد. از آنجا كه تحریف كننده، معنای آیه را ازبستر صحیح و شایسته آن خارج ساخته، آن را در مفهومی كناره تفسیر میكند، به كارشتحریف اطلاق شده است. تحریف معنوی را اصطلاحاً تفسیر به رأی گویند.
تحریف لفظی، دخل و تصرف در ساختار الفاظ و عبارتهای قرآن است كه دو گونه آن بیشتر مطرحاست:
1. تحریف لفظی به فزونی؛ یعنی آیه یا سورهای را از پیش خودساخته، بر قرآن افزوده باشد و این فزونیها، بیآنكه قابل تشخیص باشد، در قرآنكنونی راه یافته باشد.
2. تحریف لفظی به كاستی؛ یعنی بخشی از كلمات، آیات یا سورههایقرآن را بی آنكه قابل تشخیص باشد، از آن حذف كرده باشد؛
بنابراین تحریف سه قسم دارد: تحریف معنوی، تحریف لفظی به فزونیو تحریف لفظی به كاستی.
در وقوع تحریف معنوی (تفسیر به رأی قرآن) هیچگونه تردیدینیست؛ شواهد آن بدین شرح است:
1. هشدار مكرّر پیامبر اكرمصلی الله علیه و آله و سلم درباره خطرتفسیر به رأی؛ من فسّر القرآن برأیه فلیتبوّأ مقعده من النار»[1]؛ هر كس قرآن رابه رأی خود تفسیر كند، میبایست خود را برای آتش مهیّا سازد.
2. وجود شمار فراوانی مدعی تفسیر كه قرآن را براساس خواستههاینفسانی خود تفسیر میكردند[2] كه گاه همچون قَتاده[3] از سوی ائمّه(علیهمالسلام)ملامت شدهاند.
3. اختلاف مسلمانان به هفتاد و سه فرقه كه بیشتر آنان بنیاد عقایدخود را برخاسته از آیات قرآن میدانند.
4. سفارش حضرت امیرمؤمنان(علیهالسلام) به عبدالله بن عباس كهبرای گفتوگو با خوارج به جای قرآن به سنّت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلماستناد كند؛ لاتخاصمهم بالقرآن؛ فإنّ القرآن حمّال ذو وجوه؛ تقول ویقولون ولكنحاجّهم بالسّنّة؛ فإنّهم لن یجدوا عنها محیصاً»[4]؛ با آنان با قرآن جدال مكن؛زیرا قرآن وجوهی را برمیتابد؛ تو میگویی و آنان در پاسخ چیزی دیگر میگویند[ونمیتوانی نتیجه بگیری]، لكن با آنان با سنت احتجاج كن كه دیگر از سنت [در اثرشفاف و صریح بودن]گریزی نخواهند داشت.
تفسیر به رأی، به رغم مذموم بودن و زیانهایش، نمیتواند بهاعتبار و حجیت قرآن صدمهای وارد كند؛ زیرا امری بیرون از هویّت قرآن به شمارمیآید و هماره اساطین نامآور و فنآور قرآن حكیم در پاسداشت معارف برین وَحْیانیآن آمادهاند و مرزبانی كرده و مینمایند.
درباره عدم وقوع تحریف لفظی به فزونی، عالمان شیعه و سنّیاتفاقنظر دارند. به بیان روشنتر، مسلمانان و اندیشوران آنان همگی راهیافت هرگونهگفتار غیرقرآنی را در مصحف كنونی مردود میدانند؛ وانگهی هیچ شاهد تاریخی یا رواییبر وقوع این نوع تحریف در قرآن وجود ندارد.
تحقق تحریف لفظی به فزونی، تحدّی و اعجاز قرآن را در هممیشكند و درنتیجه، قرآن را كه اساسیترین و سند منحصر حجیّت اسلام در دوران ماست،از اعتبار میاندازد؛ زیرا قرآن تنها معجزه زنده و جاوید اسلام است كه میتواندحقانیت و جاودانگی اسلام را حفظ كند و به رغم گذشتن قرنها از رحلت پیامبرصلی اللهعلیه و آله و سلم همچنان به عنوان سندِ متقن و اعتبار قطعی اسلام نقشآفرینینماید. چنین تأثیری، بر اعجاز قرآن متكی است و اعجاز قرآن نیز از تحدّی وهماوردطلبی آن مایه میگیرد؛ اینگونه كه قرآن، جهانیان را به آوردن كتابی مانندهمه قرآن یا ده یا یك سوره شبیه آن، به هماوردی دعوت كرده است و چون آنان تاكنونپاسخی جز ناتوانی به این درخواست ندادهاند و هماره نیز چنین خواهد بود، اعجازقرآن اثبات میشود.
[1] ـ تفسیر صافی، ج1، ص35؛ عوالی اللئالی، ج4، ص104.
[2] ـ علل الشرائع، ج1، ص90؛ وسائل الشیعه، ج27، ص47.
[3] ـ ر.ك: كافی، ج8، ص311.
[4] ـ بحارالأنوار، ج2، ص245؛ ج33، ص376؛ مستدرك سفینةالبحار، ج8،ص200.
ان قرآن ,تحریف ,كه ,تفسیر ,لفظی ,آنان ,تحریف لفظی ,لفظی به ,قرآن را ,تفسیر به ,اعجاز قرآن ,قابل تشخیص باشد، ,تحریف معنوی، تحریف
درباره این سایت